جهانی به وسعت یک قلب

از تمام دار دنیا تنها یک چیز دارم : دوستت

جهانی به وسعت یک قلب

از تمام دار دنیا تنها یک چیز دارم : دوستت

دوماهگی

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

بالاخره برای اولین بار روز جمعه دو هفته پیش  خودم دخترمو حمام کردم. یه حمام دو نفره درست و حسابی نمیدونید چه حالی داد کلی خودمو و نفسی ذوق کردیم. قربونش برم دختر گلم مثل مامانش عاشق آب بازیه و کلی کیف میکنه وقتی حمومش میدیم baby in blanket

 بعد از حمام هم انگار که مست شده باشه یه چند ساعتی با آرامش کامل میخوابه این عکس عروسک خوشگلمه (این خصوصیاتش مثل خودمه) 

قربونش برم روز جمعه رفته توی دوماهگی و داره روز به روز بزرگتر و نازتر میشه. این روزا وقتی بیداره حسابی سروصدا راه میندازه و جدیدا یاد گرفته انگشتاشو میزاره تو دهنش و با یه ولع خاصی میمکه و ملچ مولوچ میکنه که آدم دهنش آب میوفته و دلش میخواد همون جا بخورتش 

تازه یه حرکت دیگه هم یاد گرفته اونم اینه که کف پاهاشو روی زمین فشار میده و خودشو به سمت بالا پرت میکنه و یه چند سانتی میره بالا...... فداش بشم حسابی شیطونه

من معمولا شبا که میخواد بخوابه قنداقش میکنم که آروم بخوابه ولی همین که صبح ها از خواب بیدار میشه چنان خودشو فشار میده و زور میزنه که نگو و نپرس و تا بازش نکنم آروم نمیشه.... ماشالله زورش هم زیاده تازه یه وقتایی میبینم که دستاشو از توی قنداق آورده بیرون و انگار نه انگار که قنداقش کردم 

راستی روز پنج شنبه هفته گذشته رفتیم با پولایی که خانم به عنوان کادو گیرش اومده بود براش یه پلاک و زنجیر خریدیم که حسابی جریانات داره. ما رفته بودیم که برای نفسی خرید کنیم و یه تیکه طلا واسش بخریم و داشتیم تو بازار دنبال یه چیز مناسب و خوشگل میگشتیم (آخه من و نی نو در مورد طلا زیاد توافق نداریم) من دنبال پلاکای کوچیک و رنگی بودم ولی نی نو دنبال یه چیز زرد و خانمانه و نزدیک بود دعوامون بشه که خداروشکر به خیر گذشت و این پلاکو پیدا کردیم که هم قیمتش مناسب بود و هم دوتامون خوشمون اومد. آخه قیمت طلا به طرز سرسام آوری بالا رفته....

خلاصه ما در حین گشتن ناخوداگاه به چیزای دیگه هم یه نیم نگاهی میکردیم (البته اینم بگم که من برخلاف اکثر خانما زیاد به طلا علاقه ندارم و بدلیجاتو ترجیح میدم و نزدیک یه سالی بود که نرفته بودم بازار طلافروشان) این وسطا دیدم نی نو یه چندباری میرفت تو مغازه ها و قیمت سرویس و نیم ست میگرفت ولی فکر کردم فقط بخاطر اطلاعه اما همین که کار خرید طلای نفس خانم تمام شد دیدم نی نو گفت بریم اون سرویسو که باهم دیدیم واست بخرم. من که حسابی شوکه شده بودم گفتم واسه چی؟!!! نیازی نیست که نی نو گفت این کادوی زایمانته و من فرصت نکرده بودم واست چیزی بگیرم و حالا میخوام اینو برات بخرم. خداییش هم خیلی قشنگه و دوستش دارم ولی بیشتر از این حرکت نی نو سورپرایز شدم و یه بار دیگه به داشتن همچین شوهر خوب و مهربونی افتخار کردم. نه اینکه چون اینو واسم خرید نه بخدا... فقط به این خطر که توی این شرایط مالی و حساب دو دوتا چهارتا به فکر من بوده و خودشو به زحمت انداخته اینم عکس سرویسمه که خیلی دوستش دارم


خبر دیگه اینکه شنبه اون هفته رفتیم بالاخره گوشای نفسی رو سوراخ کردیم. موقع سوراخ کردن یه کم گریه کرد و دردش گرفت ولی بعد ساکت شد اما بعدازظهر و فرداش گوشاش یه کم ورم کردن و درد داشت جوری که موقع گریه سرشو به این طرف و اون طرف تکون میداد و بیتاب بود ولی خداروشکر زود خوب شد. دخترم واسه خودش خانمی شده ماشالله

دیروز هم بردمش بهداشت واسه چکاپ و واکسن دوماهگی.... الهی بمیرم دوتا واکسن تو پاهاش زدن که پای چپش خیلی درد گرفت و دیشب نمیتونست تکونش بده و درد داشت. قربونش برم خیلی آروم دراز کشیده بود و برخلاف همیشه اصلا تکون نمیخورد. حتی میترسید شیر بخوره ولی تا آخر شب که چندباری حوله سرد گذاشتم رو پاش یه کم بهتر شد. تا صبح هم همش حواسم بهش بود که یه وقت خدای نکرده تب نکنه ولی خداروشکر به خیر گذشت و الان حالش خوبه اینم عکسش موقعی که خواب بود.


نظرات 10 + ارسال نظر
مامان آیهان کوچولو دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ب.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

آآآآآخی قنداقش میکنی الهی خاله واسه شیطون خانومی فدا بشه چقد نازی یه ماچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ گنده واسه نفسی خودم.
خدارو شکر که تب نکردی عزیزدلم.
طلای هر 2تا خانومی خونه هم خیلی خوشگله و مبارکتون باشه

آره عزیزم وقتی که قنداقش میکنم راحت تر میخوابه.
ممنونم عزیزم شما به ما لطف داری خاله جون

مهتاب2 سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ب.ظ http://selfportrait.blogsky.com/

عزیزم امیدوارم همیشه اینقدر خوشحال باشی. واقعا حمام کردن بچه دنیایی زیباییه. مخصوصا اون خوابی که بعدش میره.
راستی چقدر تغییر کرده وبزرگ شده دخترت..
خیلی نازه.. خدا براتون حفظش کنه

آره حسابی حال میده. آره خودمم وقتی به عکسای یک ماه پیشش نگاه میکنم متوجه تغییراتش میشم. ممنونم عزیزم لطف داری

مژده پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.mojdeh59.mihanblog.com

سلام عزیزم
قبول دارم خیلی حال میده حموم کردن بچه من وقتی امیر نوزاد بود توظرفشویی حمومش میکردماخه امیر خیلی ریزه میزه بود
گردنبند نفس هم مبارک باشه خیلی خوشکله سرویس خودت هم عالیه عزیزم من عاشق طلاهای نگین دارم
دست شوهرت دردنکنه کار خیلی قشنگی کرد
ایشالا همیشه سالم وسلامت کنار هم زندگی کنید

سلام خانم حالت چطوره؟
جدی میگی؟؟!!!! فکر خوبیه شاید منم امتحان کردم البته نمیدونم نفسی تو ظرفشویی جا میشه یا نه
ممنونم عزیزم قابلی نداره. راستش من اولین باره طلای نگین دار میخرم ولی به نظرم جلوه قشنگی داره
قربونت برم همچنین

نفس پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ق.ظ http://nazfd67.persianblog.ir

آخی الهییییییییییییییییی...هزار ماشالا...خدا برات حفظش کنه عزیز دلم... ماشالا خلی یدوست داشتنی ونازه...
عزیز دلم بچه رو قنداق نکن..عذاب می کشه...از لحاظ علمی هم درست نیست و رو اعصاب بچه تاثیر منفی میذاره...بذار راحت حرکت کنه...
طلاهاتون هم مبااارک باشه...هر دوش خیلییییییییی شیک و نازه

قربونت بشم نفس خانمه دیگه.....
نخیر عزیزم من علم و این چیزا حالیم نیست راحتی بچه ام واسم مهمه. من وقتی قنداقش میکنم خیلی راحت و آروم میخوابه ولی وقتی قنداق نیست اذیت میشه و با هر حرکت دستش از خواب میپره.
بابت طلاها هم ممنون نظر لطفته

مژده سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ق.ظ http://www.mojdeh59.mihanblog.com

سلام عزیزم
خانمی اومدم سال نو رو پیشاپیش بهت تبریک بگم
ایشالا که تعطیلات خوبی در کنار خانواده داشته باشید
وسال جدید براتون پراز ارامش و سلامتی باشه
نفس رو هم از طرف من ببوس گلم

عید شما هم مبارک خانمی
ما هم بووووسسسسسسس

مامان آیهان کوچولو چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ق.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

عیدتون مبارک

عید شما هم مبارک

مامان آیهان کوچولو شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ب.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

سلام خاله مخمل جون.خوبی؟نفس جون خوبه؟
خیلی وقته نیستیا دلمون واسه نفسی خییییییییییییلی تنگ شده

بووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

مامان آیهان کوچولو پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ب.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

خاله جون چرا آخه انقد کم پیدا شدی

عزیزم نت نداشتم ببخشید. الان دیگه اومدم

مامان آیهان کوچولو جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:19 ب.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

آرام یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ب.ظ http://zendegiaram.blogsky.com/

سلام عزیزم میشه توکه مامان شدی بهم کمک کنی و نظرتو راجع به پستم بگی
به کمکت نیازدارم

سلام عزیزم اومدم و نظر دادم. امیدوارم به دردت خورده باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد