جهانی به وسعت یک قلب

از تمام دار دنیا تنها یک چیز دارم : دوستت

جهانی به وسعت یک قلب

از تمام دار دنیا تنها یک چیز دارم : دوستت

ایام عید با نی نی

                              

سلام سلام سلام به همه ی دوستای گل و مهربونی که تو این مدت تنهام نداشتن....

سال نو همتون مبارک ( فکر کنم من آخرین نفری هستم که بهتون تبریک میگم ولی چکار کنم امکانش نبود!!!) تو این مدت نت نداشتم یعنی شارژم تمام شده بود. خداروشکر با این اوضاع قیمت ها و هزینه ها حقوقامون تازه دیروز واریز شد که منم امروز شارژ کردم و اومدم که بنویسم.

وای خداجونم اینقدر که نبودم و ننوشتم نمیدونم چی بگم!!!! 

اول بگم که قبل از عید برای اولین بار بعد از زایمانم رفتم بازار و برای دختر گلم لباسای خوشگل خریدم که تو عید بپوشه ولی اینو بگم که ست کردن لباس بچه ها و پیدا کردن لباسی که سایز مناسبی داشته باشه واقعا سخته. من یک روز از صبح تا ظهر فقط دنبال خرید یه شورت دخترونه قشنگ برای زیر پیراهن دخترم بودم که باید هم سایزش میشد هم رنگش به لباسش میومد. واقعا کار سختی بود ولی بلاخره به نتیجه رسید.

 یه هفته مونده به عید نی نو گفت با توجه به اینکه تو ایام عید جاده ها خیلی شلوغن بیا الان یه مسافرت کوچولو بریم. منم که از موندن تو خونه خسته شده بودم سریع موافقت کردم و تصمیم گرفتیم بریم قم که هم یه زیارتی کرده باشیم هم اولین سفر دخترمون یه جای زیارتی باشه (البته شیطونک وقتی تو شکم مامانش بوده رفته ترکیه)

خلاصه ما اول صبح روز چهارشنبه حرکت کردیم و راهی قم شدیم. البته خانواده دایی نی نو قم زندگی میکنن و ما بخاطر همین مامان و خاله نی نو رو با خودمون بردیم که اونا هم یه دیداری با برادرشون تازه کنن هم یه آب و هوایی عوض کرده باشن. زیاد کشش نمیدم فقط اینو بگم که سفر خوب و بجایی بود و بهمون خوش گذشت. دختر گلمون که حسابی پایه بود و اصلا مارو اذیت نکرد. الهی قربونش برم که اینقدر فهمیده است و کلی با مامان و باباش رفیقه و اذیتشون نمیکنه

تا چند روز قبل از عید هم که به جز خرید واسه خانم کوچولو هیچ چیز دیگه ای نخریده بودم و اصلا حس عیدو نداشتم. تاره روز دوشنبه رفتم دنبال خرید وسایلی که لازم داشتم. البته اینم بگم که نی نو واسه تولدم برام مانتو و شلوار خریده بود و از این نظر مشکلی نداشتم. روز سه شنبه هم از اول صبح بیدار شدم و کل خونه رو بهم ریختم تا مثلا تمیزش کنم. همه کارام مونده بود واسه دقیقه نود... نمیدونم چرا اینجوری شده بودم ولی اصلا سرحال نبودم اما خداروشکر بعد از سال تحویل یه کم بهتر شدم بعد هم که همه چی خوب پیش رفت و خداروشکر عید خوبی داشتیم.

این اولین عید دخترگلم بود و من و نی نو به عنوان مادر و پدر کنار دخترمون این عیدو جشن گرفتیم. واقعا حس قشنگیه بودن یه فرشته کوچولو کنارمون....

این فرشته کوچولو شده همه امید و زندگی من و نی نو حاضرم بخاطرش از همه خواسته هام بگذرم تا اون خوشحال باشه

درخصوص پیشرفت دخترم باید بگم که همچنان به مکیدن دستاش ادامه میده فکر کنم لثه هاش میخارن آخه آب دهنش خیلی میریزه هرچی هم که به دستش برسه میزاره توی دهنش و گازش میگیره 

نوی این چندوقت یاد گرفته بود که به دو طرف بچرخه و کلی تلاش میکرد که چپ بشه روی شکمش ولی نمیتونست و دوباره قل میخورد به عقب اما روز یکشنبه یک اردیبهشت برای اولین بار خودش به تنهایی برگشت روی شکمش و مارو حسابی ذوق زده کرد.

این روزا هم یاد گرفته جیغ بزنه انقدر هم قشنگ این کارو میکنه و جیغای خوشگل دخترونه میکشه که من و باباش کلی قربون صدقه اش میریم 

راستی یه کار دیگه هم میکنه اونم اینکه با آب دهنش حالت قرقره میکنه و از خودش صدا در میاره. کلا خیلی شیرینه دخترم من که خیلی دوستش دارم.

این جوجه کوچولو خیلی واسم عزیزه و من بدجوری بهش وابسته شدم یکی از دغدغه ها و ناراحتیای این روزام اینه که مرخصی 9 ماهه زایمان تصویب نشد و من باید از اول تیر دوباره برگردم سرکار و این برای من خیلی سخته. هروقت بهش فکر میکنم اشک تو چشام جمع میشه و بغض میکنم. نمیدونم چطوری باید تحمل کنم. چندبار به سرم زد برم از کار انصراف بدم یا مرخصی بدون حقوق بگیرم ولی نی نو بهم روحیه داد که زیاد سخت نگیر اداره باهات همکاری میکنه.

تازه یه چیزی به سرم زد حامله بشم که دوباره از مرخصی زایمان استفاده کنم و تو خونه پیش بچه هام بمونم..... خلاصه اینکه ذهنم حسابی درگیر این موضوع شده

خبر دیگه اینکه دیروز نفسی رو بردیم دکت واسه معاینه چشاش آخه از موقعی که به دنیا اومد چشاش قی داشتن یه مدت قطره استفاده کردم بهتر شدن ولی الان چند وقته آبریزش دارن. خلاصه ما با یه ترس و لرز و سلام و صلوات رفتیم دکتر آخه میترسیدیم بگن مشکل خاصی هست که خداروشکر دکتر گفت مجرای اشک چشم خانم تنگه بخاطر همین از چشاش اشک میاد و گفت نیازی به دارو نیست فقط باید روزی چندبار ماساژ بدیم که این گرفتگی ازبین بره خداروشکر که مشکلی نیست و دخترم صحیح و سالمه

از خدای بزرگ برای کوچولوی خودم و همه نی نی های دوست داشتی مخصوصا آقا آیهان سلامتی و تندرستی میخوام و امیدوارم کنار خانواده هاشون به سعادت و خوشبختی برسن

الهی آمین


پ.ن: اینم چندتا عکس از فرشته کوچولوی مامان

 این خرگوش مامانه

اینم کپل مامانی

اینم جیگر مامان کنار سفره هفت سین

اینم جوجه وسط قرآن هفت سین

اینم عروسک خوشتیپ مامانی


نظرات 6 + ارسال نظر
مامان آیهان کوچولو دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:19 ب.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

وااااااااااااااااااااااای دلم انقد براش تنگ شده بود که کم مونده بود عکسشو بخورم
چقد ماه شده نفس خاله
براش صدقه بده که یه موقع چشم نخوره مخمل جون.
از طرف من بغلش کنو ببوووووووووووووووووووووووووووس

قرررررررررررررربون خاله مهربون مممممممممممممممممممااااااااااااااااااااااااااااااااااااچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ
ما که مرتب واسش صدقه میدیم ولی بازم چشم
بترکه چشم حسودش

مامان آیهان کوچولو پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ق.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

روزت مبارک مامان مخمل جون

روز تو هم مبارک مامان منتظر

یک ماما با چکمه های سفید پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 ب.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

الهی قربون این جوجه کوچولو برم من که با وجودش همه لحظه ها رو شاد کرده ....اینروزها بیشتر از قبل دلم براش تنگ میشه

عزیز دل همه است فرشته کوچولو....

سپیده(لمس خوشبختی) یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:08 ب.ظ

واییییییییییییی چه دخمله جیگری دارییییییییییی
الهی قربونش برم چقدر بامزه ست
یعنی رسماً عاشقش شدم
خدا بهتون ببخشتش
از طرف من حسابی بچلونش

ممنونم عزیزم ایاشالله روزی خودت که مامان بشی
آآآآآآآخخخخخخ جوووون منم که منتظر یه بهانه بودم واسه چلوندم دخترم چششششششمممممم حتما

مامان آیهان کوچولو دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:36 ب.ظ http://www.nini-mami.blogfa.com

ما به شدت به قالب حسادت کردیم در حد تیم ملی دل ما هم میخواد خب
راستی ازلباسشویی نفس راضی هستی؟منکه برادرشوشو رو تهدید کردم اگه خوب نبود میارم میذارم جلو فروشگاه

عزیز دلمی قالب نداره خانمی قابل نداره
آره عزیز بد نیست نمیشه گفت عالیه ولی بد هم نیست. بالاخره کار راه اندازه

حسین دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:10 ب.ظ http://ozv-shiba.blogfa.com

سلام خواهش میکنم به وبلاگ منم بیاید و عضو شید محدودیت سنی هم نداره و جوایز بر اساس سن تایین میشه
من 10 سالمه شایدشما هم مثل من برنده شدی
منتظرتم دوست خوبم

سلام میایم ایشالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد